سلام
بعد مدت ها بالاخره حسش اومده که توی وبلاگم یه چیزی بنویسم
البته واقعا چیزی که میخوام راجبش صحبت کنم خیلی وسیع تر و گسترده تر از حرفاییه که من میخوام بزنم و اینکه خیلی وقت بود هروقت خودم یادش می افتادم با خودم میگفتم که یه مطلب راجبش بنویسم توی وبلاگم بد نیست ...
بعد مدت ها همون خدایی که قراره راجبش این پست رو بنویسم فرصت داده مثل اینکه چهارتا جمله ای که توی ذهنمه رو تایپ کنم و از خجالت خودمو این وبلاگ توی سال 99 که هیچ فعالیتی توش نداشتم در بیام 😅
اول از همه یه خبر بدی که هست اینه که تقریبا یکسالی میشه که از موقعی که کرونا اومده گذشته و این خیلی بده! خیلی خیلی بده! ☹ یعنی تا چشم به هم زدیم این عمره لعنتی واسه خودش هی رفت و هی رفت و هی رفت ... 😑
بیست سالگیم داره به آخراش میرسه و خب متاسفانه وضعیت کشور عزیزمون همچنان رو به زواله ☺
هم از یک طرف کرونا داره به مردم فشار میاره هم از یک طرف دلار 40 تومنی و طبق معمول آمریکایی که هیچ غلطی نمیتونه بکنه! 😎 بهرحال بگذریم از این موضوع. فقط امیدوارم که این اوضاع بدی که داره این سال های عمرمون توش میگذره زودتر تموم شه.
واقعا دلم تنگ شده برای اینکه یکبار دیگه برم باشگاه یا یک بار دیگه با دوستام تو دانشگاه و فضای آزاد بگردم و ببینم که خانوادم بدون اینکه نگران از دست رفتن یکی از عزیزانش باشه داره زندگی خودشو میکنه. این حرفا دیگه این روزا تبدیل شده به کلیشه اینقد که شنیدیم و گفتیم😂😅 ( خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است )
خب بریم سراغ اصل موضوع! میخواستم یه چیزایی که توی ذهنم میگذره راجب خدارو رو اینجا بنویسم.
خیلی شبهه های زیادی وجود داره فک میکنم راجب اینکه میگن انسان اختیار داره یا نداره؟ 🤔 من خواستم این موضوع رو از دید خودم هم ببینم چطوریه نه اینکه فقط بخونم فیلسوفان و عارفان و نمیدونم عالمان دینی نشستن و چی گفتن راجبش یا چی نوشتن. فقط کافیه تو اینترنت سرچ کنید شبهه اختیار انسان تا میلیون ها مقاله مختلف براتون بیاد ولی بازم هیچی عقل خوده آدم نمیشه 🤷🏻♂️
اما من میخوام امشب ( الان که مینویسم این مقاله رو شبه دیگه 😁 ) این بحثو از یه دید ساده و فکری بهش نگاه کنم ( البته الان که دارم متن رو ادیت میکنم بنظرم خیلی هم ساده نگفتم 😂 )
فرض رو توی چهار حالت مختلف برای دو مسئله میخوام بررسی کنم. اول بحث دانایی خدا نسبت به آینده هست و دومین بحث اختیار انسان. طبق اصل ریاضی ( ماشالله دیگه فک کنم وجود خدارم با ریاضی ثابت کردن حتی 😑 ) میتونیم دوحالت آگاه بودن یا نبودن خدا از آینده و دو حالت اختیار داشتن یا نداشتن انسان رو در نظر بگیریم که خب طبق اصل ضرب چهار حالت جلومون قرار میگیره. باهم این چهارتا حالت رو میخوایم بررسی کنیم :
1- اینکه انسان اختیار داره ✅ ولی خدا به آینده آگاهی نداره ⛔ :
خب واضحه که بحثی که این موضوع رو همینجا رد میکنه آگاهی نداشتن خدا نسبت به آینده هست. یعنی فک نکنم کسی قبول داشته باشه که خدایی هست که از همه چیز و همه جا و همه ی آفرینش آگاهی داره ولی نسبت به آینده ناآگاه باشه! کسی هست همچین تفکری داشته باشه؟! 🤨 بنظرم باید اصلاح کنه دیدشو نسبت به خدا 😂
خب واضحه که به همین دلیل که بالا گفتم حالت دومیم که میتونیم در نظر بگیریم رد میشه. بنظرم حالت دومو رد کنین برین سراغ حالت سوم 🙄🤷🏻♂️
2- اینکه انسان اختیار نداره ⛔ و خدا هم نسبت به آینده آگاه نیست ⛔ :
همین دو ثانیه پیش رد شد دیگه. بیشتر توضیح بدم؟
از اونجایی که بحث جذاب داستان رو میخوام بذارم آخر کار که راجبش صحبت کنم پس حالت سوم رو برعکس دو حالت بالا در نظر میگیریم (اول حالت اختیار نداشتن انسان رو بررسی میکنیم)
3- اینکه انسان اختیار نداره ⛔ ولی خدانسبت به آینده آگاهی داره ✅ :
خب این چیز بعیدی نیست. یعنی واقعا بعید نیستا!
خیلی هام رو همین نظریه پا فشاری میکنن و میگن که خب وقتی خدا نسبت به آینده آگاهی داره و میدونه که سرنوشتمون چی میشه دیگه اختیار داشتن معنی نداره که؟ خدا تو دفترچه یادداشتش نوشته که مثلا آقای فلانی قراره تو تاریخ فلان بمیره پس اون شخص حتما تو اون تاریخ میمیره دیگه یا اینکه فلان اتفاق که برای یه شخص افتاده رو خدا از قبل میدونست دیگه پس چطوری میشه که انسان اختیار داشته برای انجامش؟
اینجا یه ایرادی بنظرم وجود داره! اون چیه؟ اونم اینه که حالتی رو در نظر بگیرین که الان من که دارم این مقاله رو می نویسم یهویی پاشم و برم بیرون تو جاده و خودمو بندازم زیر ماشین و تمام! خب چیشد اینجا؟ خدا از قبل برنامه ریزی کرده بود که من یهویی تصمیم بگیرم خودمو بندازم زیر ماشین؟ 🤔😂 فکر نمیکنم.
یعنی از نظر عقل من این حالت به همین خاطری که گفتم رد میشه. یعنی من تو همین لحظه توانایی اینو دارم که تصمیم بگیرم چیکار کنم و قطعا خدا برام ننوشته که من فکر کنم که خودمو بندازم زیر ماشین ولی نندازم. این منم که دارم فکر میکنم و تصمیم میگیرم پس نمیتونم بگم که تمام چیزایی که من انجام میدم از قبل نوشته شده برام که چیکار کنم. مخالفین آیا؟! 🤨😂
اینجاست که حالت آخر و جذاب ماجرا میاد وسط. خب بریم سراغ حالت پایانی
4- اینکه انسان اختیار داره ✅ و خداهم نسبت به آینده آگاه باشه ✅ :
بیشتر علمای دینی و خیلی آدمای دنیا به این حالت چهارم اعتقاد دارن. یعنی اینکه خدا میدونه تو میخوای چه تصمیمی بگیری و اینکه این تصمیمو بگیری چه اتفاقی میافته ولی در نهایت تاثیری تو اینکه تصمیم رو بگیری یا نگیری نداره. یعنی دخالتی نمیکنه که تو تصمیمت رو انجام بدی یا نه.
یه سوالی که اینجا پیش میاد اینه که خب باز که شد همون داستان! خدا که میدونه من الان میخوام چه تصمیمی بگیرم و اگرم بگیرم چه اتفاقی میافته. این همون اختیار نداشتنه دیگه خدا نوشته از قبل که چی میخواد بشه! ولی من این موضوع رو توی دید خودم اینطوری بررسی میکنم:
از اونجایی که من رشتم مهندسی کامپیوتره و برنامه نویسی کار میکنم خیلی برام واضحه این موضوع. برای مثال یه برنامه ای مینویسم و میدم دست کاربر. شما حالتی رو در نظر بگیرین که برای مثال سه تا گزینه جلوی کاربر گذاشتیم مثل برنده شدن و بازنده شدن و حذف شدن ( مردن) باشه.
خب طبیعیه که من برای این کاربر این سه تا انتخاب رو گذاشتم و میدونم اگه کاربر هرگزینه رو انتخاب کنه چه اتفاقی میافته ولی من که نمیرم تو خونه ی تک تک آدما براشون انتخاب نمیکنم کدوم گزینه رو بزنن ها؟ 🙄
اختیار و آگاهی خدا خیلی بحثش بالاتر از یه برنامه نویسی سادست ولی من فکر میکنم ته ته همه ی این بحثا بازم بر میگرده به یه همچین حالتی. یعنی خدا برای هر انسانی قطعا توی حیطه ی خود اون فرد یه انتخاباتی رو گذاشته.
قطعا این انتخاباتی که ازش صحبت میکنم محدوده. کسی که فرضا هزارتومن پول داره نمیتونه انتخاب کنه که یه ماشین یک میلیاردی بخره و امثال اینها همون محدودیتیه که دارم ازش صحبت میکنم. قطعا راه هرکس بازه که دزد بشه یا شریف و حلال زندگی کنه. نمیدونم میتونم منظورم رو برسونم یا نه؟ 🧐
درسته که خدا از آینده خبر داره ولی به انسان اختیار داده. اختیار انسانم مثل همون گزینه هاست که قطعا خدا میدونه اگه تو یه گزینه رو انتخاب کنی قراره اتفاق نهایی که برات بیافته چی باشه ولی هیچوقت تو انتخاب اون گزینه مجبورت نمیکنه! هزاران راه برای اینکه این لحظه انتخاب کنی هست و خدا از مسیر و پایان همشون آگاهه ولی هیچوقت مجبورت نمیکنه که از راه باختن پیش بری!
خلاصه که من این نظریه رو بیشتر از همه ی نظریه ها دوست دارم و قبولش دارم.
هم خدا خداست و هم انسان اختیار داره و هم با عقل و دانش انسان جور تره. 👍
رسیدیم به آخر این مطلب. خیلی دوست دارم بیشتر راجبش خدا حرف بزنم و قطعا هم اگه باز روز های دیگه ای باشه که بیام و بشینم پشت تایپ کردن این کار رو انجام میدم. یه سری گله و شکایتم از خدا میکنم و اینجا مینویسم اگه عمری باقی باشه.
من قطعا یه عالم دینی یا فیلسوف یا هرچیز دیگه ای نیستم و این مقاله رو فقط از دیدگاه کوچیک خودم نوشتم. ولی واقعا دوست داشتم راجبش صحبت کنم. یه عده ی زیادی هستن که با تصور اینکه خب خدا خواسته من فقیر باشم پس فقیر میمونم زندگی میکنن یا هزاران تفکر منفی دیگه. 🤦🏻♂️ هدف من گفتن جمله های انگیزشی نیست ولی همیشه حتی همین عقل هم به آدم میتونه ثابت کنه که انسان خیلی چیزا داره که قدرشو نمیدونه. از سلامتی بگیر تا هرچیزی که همین الان داری بهش نگاه میکنی و نگاه خواهی کرد ...
پست و مقاله خیلی طولانی شد ولی لیاقت این بحث خیلی بیشتر از ایناست که در وسع عقلی من نمیگنجه 😑
آخرین جمله ایم که میخوام بگم اینه که شمام همیشه سعی کنید بنویسین. روی کاغذ یا توی کامپیوتر یا توی گوشی خلاصه هرجایی که میتونین چیزایی که به ذهنتون میاد رو بنویسین چون شاعر میگه :
گاهی حسودیم میشه به واژه ها من چون که رفتنی ام و اونا جاودانن ❤️✌